جملات عاشقانه(سري1)

از شير مرغ تا جوراب دايناسور

هر چيزي كه تو بخواي...

سلام غریبه اشنا صدام رسید هی بی وفا دارم سلام میدم اااا

موندم بخدا  هی غصه دوریتو بخورم

هی غصه نبودنتو بخورم

اخر از درده عشق به حکمه دوریت میمیرم

...............

چه غریبونه عاشقم

کسی نمی  دونه عاشقم جز خودشو خداش

از بس شمردم لحظه ها رو تا ببینمت زبونم بند امد

بعدشم باطری ساعت ...

اخرم قسمت دیدن رسید  زمونه  نذاشت ببینمت . زمونه یا روزگار

من صبر میکنم صبر میکنمو صبر میکنم  تا اون لحظه خوشه دیدار برسه

حس می کنم موقع دیدنت اشک میریزم

بغض میکنم .....هیییییییییییی(نفس) خدا

سکوتم را به کله باری از غصه به دست با می سپارم

 

تا با سرعتی از مهر به سوی خد بروند

 

و بگوییند ان نیم نگاهت هم را دیگر نمی خواهم

 

ولی گاه به این می نگرم که بدون حضورش هیچم و پوچم

 

ولی ای ای فرشته ی انصاف

 

.

 

.

 

.

 

حق این نبود

 

تمام احساسم را ازت می خواهم

 

از تو که برای امتحان شرط عاشقی می کذاری و خود ما را به مرحله ی امتحان می گذاری

 

من که دگر توان ندارم

 

پایان راه منو تو

 

تو با دیگری

 

منم با

 

.

 

.

 

.

 

.

 

یادت سر می کنم بس

 

خدانگهدار فرشته ام

 

این اشک ها را واسته ی خوش بختیت میکنم نزد خدا

 

و به حرمت خیانت می خواهم که خیانتی نبینی

 

پشت را می خواه نگاه نکنی

 

گولوله های اشک روی زمین دیدن ندارد

 

خوهاشا نگاه نکن

 

به حرمت ان عشق اسمانیمان که

 

حرمت شکنی کردی با گردن بند خیانت رفتی

 

خواهش میکنم نگاه نکن

 

ممکن است این احساس من پیر مانع خوش بختیت شود

 

تو می سپارم به خدا

 

به حرمت همان خدا می خواهم که در صلح ارامش

 

روزات را سپری کنی

 

.

 

.

 

برو فرشته ام

 

نبودنت با بودنت برای من فرقی ندارد

 

برو

 

شاید نباشی ولی همان قدر در قلبمی

 

عشقه من

 

زندگی را همچون کودکی برایت تشبیه می کنم

 

که به ان کودک برای کار خوبش

 

کاکائو هدیه گرفته بود

 

هدیه ی سوی خدای حالا دگر دارد می رود

 

درست بود از سوی خدا بود

 

ولی من لایق نبودم

 

من بودم که خیانت کردم

 

حالا دگر اب پاکی ریختم کاری کردم

 

که بروی فکر نکنی همدمی هم بود

 

از اینکه دگر به یادم نباشی راضی ام

 

مثل همان روزی که قولش را دادی

 

.

 

.

 

حالا برو ناز گل من

 

من باشم

 

کوله پشتی ام با دفتر های حسرت عاشق

 

و بی نشانی از سویت

 

.

 

.

 

.

 

خدا کند فرشته ها نامه بیارن طرفت

 

از طرفم

 

من هنوز به یادتم

 

هنوز قبل ان شدنت

 

فرشته درونه من

 

یه جوری چشمک می زند

 

که فرشته هات دارد

 

میاد

 

دارد بازم مثل رهگزرا رد می شود بی توجه به انکه روزی فرشته تو بود

 

خیانتت باعث فراموشی من می شود

 

ولی من چی

 

نو یک جالی

 

حیفففففف

 

ای خدا

 

فرشته ی م ندسته توئه سپردمتش دست خودت

 

به حرمت روزایی عاشقیم به خودت خدای من

 

فرشته ی من دسته تو

 

قیمتش باشه واسه روز جزا

 

می  پردازم به خودت

 

من که دستم نمی رسد

 

مواظبتی که قرار اس از من بکنی هم من نمی خوام

 

همه بلا ها واسه برو پیش همون که تو نامش

 

زم زمه ی خیانتش می زد

 

خدای خدا دیگه نگماااااا

 

.

 

.

 

.

 

.

 

..

 

.

 

.

 

..............

 

منم با سکوت شبانه و باران های های مداوم که الهام بخش یاد توست

 

هر چند

 

برای به یادت بودن به

 

باران شبو

 

قدم

 

نیازی نیست

 

کاش انقدر خوب بودم که لیاقتم خیانت نبود

دشنم شکست

 

من از  رویای حقیقت نام تو را جویا شدم

بر اسمه حقیقت فال تو را جویا شدم

جویای بر اسمت شدم

حرفای روزگارتم این

چنین قلم من را شکاند

رسیدن به عمق دلت

همچنین عهد شکاند

.

.

.

سلام بهانه

غریبی توی غربت

نشستم به راهه لطقت

سنگینس نگا

بر قلبم نشست

 

بی انکه خوب بشناسمت

بفرما داده ام

 

بی انکه درکت کنم بفرما دادام

 

اینم فرمان من بود

اینم مجازاته من بود

اینم یه طوری حقه من بود

 

حقم بود ببینم خیانتت

حقم بود درکت کنم

حقم بود

حقی که از قبلم بود

 

 

.

 

..

شاید یه جور تاوان بود

درگیر عشقت شوم

عشق بی مهرت شوم

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه